شعر

اشعار و دل نوشته

شعر

اشعار و دل نوشته

شعر
تمامی این اشعار سروده شده توسط کربلایی سید مرتضی مهدی زاده می باشد و استفاده از ان بلامانع میباشد ( البته اگه به درد کسی بخوره)یاعلی
ومن الله توفیق...
تبلیغات
Http://tlgrm.in/seyedmms
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
نویسندگان
آخرین نظرات

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعرنو» ثبت شده است

پنجشنبه, ۸ آذر ۱۳۹۷، ۱۱:۱۹ ب.ظ

دو روز عمر


فارغ از دنیا و ما فی های آن 

گوشه ای دور از هیاهوی زمین 

دورتر از باد هنگام عبور

کورسوتر از دو چشم مادرم 

گوشه ای ماوا و مأمن میکنم

کین دو روز عمر راحت بگذرد ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۷ ، ۲۳:۱۹
سید مرتضی مهدی زاده
دوشنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۶، ۰۹:۰۹ ب.ظ

خستگی


...


خسته شدم


برای این خسته بگو راهی هست؟


راه نفس کشیدنی نیست 


ولی آهی هست


برای لحظه لحظه ام تابی نیست


ولی برای طاقتم تابی هست


رسیده ام به مقصدم


 ،به تردید


به آن دو راهی نخست 


به آنچه ساختی و دل


فقط به گوش خود شنید


کنون سر دو راهیم


و من در انتهای این دو راه 


دوباره راه رفته را میبینم


و جای پای من که در دو راه دیده میشود


عجب زمانه ای شده


گذر


از یکی ازین دو راه طالع من است 


و بعد مدتی دگر دوباره باز 


برسر دوراهی ام


خدای من


نیازمند دست پر محبتم


و یک نگاه ساده ای


نیازمند خنده ام


دلم بهانه گیر تر ز کودکیست


چه پوچ بود آرزو


دروغ بود زندگی


و کاش آرزوی من بزرگتر شدن نبود



#شعرنو 

#سیدمرتضی_مهدیزاده 



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۶ ، ۲۱:۰۹
سید مرتضی مهدی زاده
شنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۶، ۰۷:۱۱ ب.ظ

و...


و...


#شعرنو 



و قراری که دگر رفته پس از رفتن تو


و بهاری که دگر میل شکوفایی نیست


رفتن ثانیه ها اجبار است


گوئیا طالع ما 


بر سر کوچه و بازار زدند


همه مردم شهر کاملا میدانند


بعد این پیچ دوباره گذر از پیچ دگر خواهد بود


و دگر راه به جایی نرسد


همه مردم شهر


دور یک میدان اند


و چقدر کوه به آن کوه دگر نزدیک است


چقدر زود همه میل به رفتن دارند


غنچه ای در دل خود میمیرد


اول فصل بهار روزگار اینهمه پاییز کجا آورده


برگ ها روی زمین


 فرش قرمز پهن است

 

بدبیاری نفر اول اسکاری هاست


من و تنهایی و غربت نفرات بعدیم


من به کسب همه جایزه ها خوشبینم


دائماً غرق خیالات هستم

 

کی تو بر میگردی


چشم را میبندم


یا دگر باره به امید تو وا خواهم کرد


یا دگر میخوابم



#سید_مرتضی_مهدیزاده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۶ ، ۱۹:۱۱
سید مرتضی مهدی زاده
دوشنبه, ۲۴ مهر ۱۳۹۶، ۰۴:۲۹ ب.ظ

مادر

#شعرنو



روزگارم آبی ست


آسمانم آبی ست


همه فکر و خیالم آبی ست


کاش می فهمیدم


این همه آرامش چشمه اش دامنه و پای کدامین کوه است


که چنین می جوشد


مستدام است و نیاز


چو وجودی که تمنای وجودش دارم


حس ماهی بر آب


مثل آن مرغ رهایی که اسیرش کردند و همه حسرت او پرواز است


بگشایند اگر 


تشنه ی آغاز است


کمترین خواسته اش اوج بود 


کمترین خواسته اش


کمترین خواسته اش...


،کودکی حس رهایی دارد


روزگارم مادر


آسمانم مادر


همه فکر و خیالم مادر


کاش می فهمیدم 


تو به پای قد من شب شده ای


حال یلدایی باش


مهربان 


ای مادر...



#سیدمرتضی_مهدیزاده 



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۶ ، ۱۶:۲۹
سید مرتضی مهدی زاده