شعر

اشعار و دل نوشته

شعر

اشعار و دل نوشته

شعر
تمامی این اشعار سروده شده توسط کربلایی سید مرتضی مهدی زاده می باشد و استفاده از ان بلامانع میباشد ( البته اگه به درد کسی بخوره)یاعلی
ومن الله توفیق...
تبلیغات
Http://tlgrm.in/seyedmms
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
نویسندگان
آخرین نظرات

۱۱ مطلب با موضوع «حضرت زهرا س» ثبت شده است

دوشنبه, ۸ دی ۱۳۹۹، ۰۵:۵۷ ب.ظ

تیر عشق

حضرت زهرا 2

دلم برای بقیعت بهانه می گیرد

ز احتراق غم تو زبانه می گیرد

نهاده ای چه به آن چله ی کمانت که

به تیر عشق دلم را نشانه می گیرد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۹ ، ۱۷:۵۷
سید مرتضی مهدی زاده
دوشنبه, ۸ دی ۱۳۹۹، ۰۵:۱۰ ب.ظ

شعر روضه ای حضرت زهرا س

حضرت زهرا.jpg

پاره ی جان نبی باشی ولی

از زنان خلق سر باشی ولی

اسوه ی حجب و حیا باشی ولی

گر چه همکف علی باشی ولی

 

گرکه باشی حضرت خیرالنسا

حافظ و حامی قرآن خدا

علت خلق اهالی کسا

مادر شَبّر ، شبیر و اولیا

 

ای که پوشاندی ز مرد کور رو

ای که هستی بر دوعالم آبرو

خصمت از مردی نبرده هیچ بو

چون علی با استخوانی در گلو

 

لیک در بین در و دیوارها

محسنت شد کشته ی دیندارها

بر زمین افتاد حیدر بارها

تا که شد محصور در انکارها

 

میخ در تا خورد بر پهلوی تو

ریخت مُشک از قامت آهوی تو

رنگ رفت از آن رخ دلجوی تو

رفت حیدر، قوت بازوی تو

 

رفت تنها تکیه گاه مرتضا

اوست مُرّ آیه ی قالو بلی

رفت اما ماند داغ کوچه ها

گَرد حسرت روی موی مجتبا

 

رفت در آغوش ختم المرسلین

رخت بربست از بر یعثوب دین

چونکه در بستر بدیدش اینچنین

حیدر کرار شد نقش زمین

 

تا که مرغش از قفس آزاد شد

درد دلهایش به چَه فریاد شد

منکران دنیایشان آباد شد

اولین مظلوم دشمن شاد شد

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۹ ، ۱۷:۱۰
سید مرتضی مهدی زاده
شنبه, ۷ مهر ۱۳۹۷، ۱۰:۳۰ ب.ظ

عروسی حضرت علی و حضرت زهرا


جای ستاره تو آسمون

خونه قمر تو کهکشون

دست علی تو دستای زهراست

یعنی که دنیا به کاممونه 


غرق سرور و شادی 

شده قلب مصطفی


کوچه به کوچه پیچید 

عطر خوش بوی دعا


حس میشه هر روز و شب

گل لبخند خدا


وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا 

وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا 

وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا 

وَاللَّیْلِ إِذَا یَغْشَاهَا


یازهرا یاحیدر پیوندتان مبارک


آغاز عشقه تو عاشقی کن

شیعه رو مملو ز تازگی کن

علی به باغ خداست گلی ناز 

برای حیدر پروانه گی کن


کنار هم نشاندن

دو گل پیمبر


شده ز فرط شادی 

همه دیده ها تر 


کوثر نشسته پیش 

ساقی کوثر


وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا 

وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا 

وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا 

وَاللَّیْلِ إِذَا یَغْشَاهَا


یازهرا یاحیدر پیوندتان مبارک

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۷ ، ۲۲:۳۰
سید مرتضی مهدی زاده
چهارشنبه, ۱۱ فروردين ۱۳۹۵، ۱۰:۴۷ ب.ظ

روی لبم اسم علی و زهراست


روی لبم اسم علی و زهراست

نفس بدون عشقشون واویلاس

هرجاست مرغ دل همونجاست

 

ببین شدم از هجرت آقا خسته

ندیدمت و این  دلم بشکسته

اربابم مقتدای مرداست

 

دلتنگ اون شهر ودیارم

میتپه دل برای یارم

بذار بیام دیگه اقا ببینم اون گنبد طلا

بذار بیام تا حرم الله

درست خطا کارم آقا با یک گاهت سر به راه

میشم به ولله

 

نوکر خان علویم  شیعه مرتضی علیم

 

آتش نمی کند اثر

مهر علی باشد سپر

غلام قنبر علیم

 

ز گهواره تا گوربه پای عشقت میمونم

فقط برا تو میخونم میگم یا حیدر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۵ ، ۲۲:۴۷
سید مرتضی مهدی زاده
چهارشنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۴، ۱۱:۴۷ ب.ظ

ولادت حضرت زهرا س

آمده آن ماه  والا فاطمه روح نبی
علت خلق جهان و احمد حتی علی
 
مستند باشد تمام حرفهایم منکران
چون حدیث قدسی لولاک گفت حی جلی
 
در کسا بودند جمع خامس آل عبا
احمد و حیدر و زهرا وحسین ومجتبی

 


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۴ ، ۲۳:۴۷
سید مرتضی مهدی زاده
چهارشنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۴، ۱۱:۱۶ ب.ظ

دست از سرم بردار ای دنیا


دست از سرم  بردار ای دنیا
من دوست دارم  باشم دیگه تنها
دلخوشیِّم مولا و فرزندام
اُف به مرامت نا رفیق دنیا
 
توی بهار هجدهم هستم
کاشکی میشد چشمامو میبستم
دل نگرونیم از حسنینم بود
من نگرون زینبم هستم
 
نامردمیها نیست در باور
به آه و اشک کودکم بنگر
انگاری یادت رفته کی هستم
منم همون دختر پیغمبر
 
سید رو حرمت نذاری خوب نیست
من بخدا مادر ساداتم
زود برسون مادرمو الله
فقط شده ذکر مناجاتم
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۴ ، ۲۳:۱۶
سید مرتضی مهدی زاده
سه شنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۴، ۰۸:۳۲ ب.ظ

تا لحطه مرگم


تا لحظه مرگم    خوانم زتو هردم     قربان تو گردم

قربان تو یا زهرا

هرجا تورا جویم    سائل آن کویم      تا به لحد گویم

ذکر تورا یا زهرا

ای همۀ هستم     از عشق تو مستم

ببین که مجنون بی سرو بی پا وبی دستم

***

ای دین ودنیایم        امید عقبایم        چراغ شبهایم

شفیع روز محشر

از غم تو آذر        برسینه شددلبر    ای همدم حیدر

ای بهترین مادر

تو جوان اما     قد کمان داری

روی دامان بهترینِ نوگلان داری

***

ای عشق دیرینم    رویای شیرینم     از هجر غمگینم

از هجر تویا زهرا

یاس گل پرپر      ای سوره کوثر     بنگر که چشمم تر

از هجر توست ای مادر

آبرو گیرم     از چادر خاکی

تا تورا دارم ندارم در دلم باکی

***
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۴ ، ۲۰:۳۲
سید مرتضی مهدی زاده
سه شنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۴، ۰۸:۲۹ ب.ظ

دلم برات تنگ شده


دلم برات تنگ شده  کاش  کنارم بودی

تو اوج بی کسی تومادر تنها یارم بودی

 

چی میشد از دلم خبردار می شدی یه لحطه

یه لحظه در کنار تو به عالمی می ارزه

 

جی میشد از پیشم نری مادر قرارم باشی

سایت روی  سرم باشه تودر کنارم باشی

 

دلم برا بابا علی می سوزه خیلی تنهاست

بهش می گم غصه نخور بابا خداکه باماست

 

ببین که زینب چادر مادر به سر کشیده

ببین بابا انگار هنوز مادر کنارم اینجاست

 

بیا وُ مادر دمی رو بازم بمون کنارم

بی تو خودت مادر بگوچطور دووم بیارم

 

من که برا یه لحظه دیدنت سرم رو می دم

حالا بعد رفتن تو تنهایی کم می آرم

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۴ ، ۲۰:۲۹
سید مرتضی مهدی زاده
يكشنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۴، ۰۵:۴۸ ب.ظ

قصه از کجا شروع شد


قصه از کجا شروع شد از پیرهن مشکی و روضه

از تو روضه های زهرا از مصیبت یه نوحه

 

قصه بانوی محزون که تمومی هم نداره

از باغی که روی گلهاش یه حرومی پا می ذاره

 

کسی که نداره احساس پا می ذاره روگل یاس

می کنه هلهله شادی یعنی که فدک مال ماست

 

پیش غنچه های دیگه به یه گل صدمه رسوندن

با یه دست سخت وسنگین خاطر اونو آزردن

 

توی یک کوچه باریک که زغصه گشته تاریک

یه قدم می ره عقبتر باز حرومی می شه نزدیک

 

قصه دستِ و دیوار دختر رسول و آزار

ای خدا یاس کبود و واسه بچه هاش نگه دار

 

قصه از کجا شروع شد از نشستن توی حجره

از نقاب روی صورت که از علی رو گرفته

 

همه پشت کردن به این در تونگیر روتو ز حیدر

یادته به من می گفتی با همیم تا روز اخر

 

چی شده اون همه عشقو کجا رفت اون همه مستی

که می گفتی بی تو هرگز و تویی تموم هستیم

 

چی شده برای حیدر دیگه یکبار نمی خندی

تا میام پیشت بشینم نقابت رو زود می بندی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۹۴ ، ۱۷:۴۸
سید مرتضی مهدی زاده
يكشنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۴، ۰۵:۴۶ ب.ظ

بگو مادر بر میگردی


بگو مادر برمی گردی آخه من چشم انتظارم

چه هوای سوز وسردی من زراه چشم برندارم

یاد اون روزا می افتم که برام قصه می گفتی

قصه دلیری های بابام رو برام می گفتی

 

یاد کوچه راه خونه من و مادر که جوونه

پشت اون لولای چوبی که کشید آتیش زبونه

منم از حرارت تنهایی بابا می سوزم

سایه مادر نباشه وای بحالم وای به روزم

 

بمیرم اما نبینم آخه بستر جای گل نیست

باغی که آتیش بگیره جای آوازه بلبل نیست

دمه رفتن چرا عجل الوفاتی هی می خوندی

واسه رفتن چه خبر بود رفتی پیش ما نموندی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۹۴ ، ۱۷:۴۶
سید مرتضی مهدی زاده