شعر

اشعار و دل نوشته

شعر

اشعار و دل نوشته

شعر
تمامی این اشعار سروده شده توسط کربلایی سید مرتضی مهدی زاده می باشد و استفاده از ان بلامانع میباشد ( البته اگه به درد کسی بخوره)یاعلی
ومن الله توفیق...
تبلیغات
Http://tlgrm.in/seyedmms
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
نویسندگان
آخرین نظرات

۱۶ مطلب با موضوع «امام زمان عج» ثبت شده است

چهارشنبه, ۳۰ مهر ۱۳۹۹، ۱۱:۱۶ ب.ظ

شکر لله که خدا خواست غلامت هستم

شکر لله که خدا خواست غلامت هستم

دیر عمریست که مدیون مرامت هستم

پیله بودم به درت گرد تو پروانه شدم

نوش شد شربت خونرنگ و خرابت هستم

آن نکو روی شما برد همه هوشم را

سخت سودا زده ی جاه و جلالت هستم

داده ام هر شب و هر روز به سمت تو سلام

هفته ها منتطر قند بیانت هستم

چشم بر راه , جوانی ز کفم رفت ولی

تا لحد منتطر گوشه نگاهت هستم

نمک سفره ی تو خون شده در رگهایم 

من مسلمان دو ابروی کمانت هستم

هر چه دارم ز بزرگی تو دارم ای دوست

مات و مبحوت کمالات و مقامت هستم

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۹ ، ۲۳:۱۶
سید مرتضی مهدی زاده
دوشنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۸، ۰۵:۵۱ ب.ظ

مولودی خوانی امام زمان عج

 


دریافت
مدت زمان: 59 ثانیه

قا بیا تاهمه باهم 
مدافع حرم بمونیم

توکه جلودار باشی آقا 
ریشه ظلم رو میخشکونیم

میبینم اون روزی که آقا 
پرچم شیعه برفرازه

با اوس بناهای ایرانی 
توی بقیع حرم میسازه

 

🌹بدامن نرگس میکنه ماهی دلبری🌹
🌹تبسم نشسته روی لبای عسکری🌹
🌹آمده بدنیا صاحب تیغ حیدری🌹


💙💙گل نرگس مدد یبن الزهرا💙💙

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۸ ، ۱۷:۵۱
سید مرتضی مهدی زاده
يكشنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۶، ۰۳:۱۹ ب.ظ

منه کمترین


منه کمترین



#شعر



هوای تو به سرم زد دوباره بیخبری

به یاد عشوه و نازت دوباره دربدری


کدام سوی زمینی تو ای وجود نیاز

سپیده گو بدمد تا رود دگر سحری


به خود نگه کنم و در خودم نبینم هیچ 

تو باید از پس غیبت خودت کنی گذری


همیشه صبح و مساء بی غرض تورا جویم

که شاید از تو بیابم نشانه ای اثری


از این زمانه ی پردرد سیر و دلگیرم 

به زرق و برق زمانه نمیکنم نظری


تو در خیال منه کمترین نمی گنجی

تو مهر مادری و تو صلابت پدری


تمام ثانیه هایم بهانه گیر شماست

بدون تو چه بی انگیزه میشود سپری


بیا محول احوال وقت تغییر است

بیا به قهوه ی فالم گذار نی شکری


اگر نشد که کنم درک در زمان حیات

کنی تو لااقل از پای قبر من گذری



#سید_مرتضی_مهدیزاده


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۶ ، ۱۵:۱۹
سید مرتضی مهدی زاده
جمعه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۴، ۰۷:۵۹ ب.ظ

یک اربعین گذشته بیداد از جدایی


یک اربعین گذشته بیداد از جدایی

گوید هنوز زینب برادرم کجایی

تو رفتی از کنارم من ماندم ویتیمان

خوبست چون ندیدی از شدت جفایی

دیگر به لب رسیده جانم ازین اسیری

کی میرسد خدایا آن موسم رهایی

من تشنه وصالم افسوس واصلم نیست

دارم امید بینم آن خاک آشنایی

برخیز بین چگونه بر تربتت نشستن

این کودکان نالان از درد بینوایی

آن غنچه سه ساله پامال اشقیا شد

در شام در خرابه میگفت پدر کجایی

هر درد راست همدرد هر زخم راست مرهم

از بهر زخم زینب گشته نمک دوایی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۴ ، ۱۹:۵۹
سید مرتضی مهدی زاده
جمعه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۴، ۰۷:۵۶ ب.ظ

دوبیتی


نمیخوام یه لحطه فکر کنم اقا که بی تو میشه

نمیخوام نهال تنهایی  تو قلبت کنه ریشه

می دونم کاری به جز شکستن دلت ندارم

باکمال پر رویی بازم میگم شمارو دارم
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۴ ، ۱۹:۵۶
سید مرتضی مهدی زاده
جمعه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۴، ۰۷:۵۶ ب.ظ

ای صاحب الزمان بخدا دوست دارمت


ای صاحب الزمان بخدا دوست دارمت

ای هستی خدا همه دم می ستایمت

میخوانم از برای تو من از عمق وجود

ای غایب از نظر به خدا می سپارمت

هردم به یک غزل لب خود تازه می کنم

هرلحظه را ازعشق توسرشار می شوم

حالا که بودنت شده اما شده اگر

ای غایب از نظر به خدا می سپارمت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۴ ، ۱۹:۵۶
سید مرتضی مهدی زاده
جمعه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۴، ۰۷:۵۴ ب.ظ

تو از تبار باران وز جنس افتابی


تو از تبار باران وز جنس افتابی

تو از قبیله عشق توتاب ماه تابی

 

تلالو از حسینی از نسل ارغوانی

توازعمویت عباس داری دوصد نشانی

 

انگشتر عقیقت همچو علی ببخشی

گریه کنی چو زهرا در دل شب پنهانی

 

درد دلت بگویی با چاه همچو حیدر

گاهی زفرط غمها قامت شود کمانی

 

چون خیمه های سوزان در دل بود شراره

از دست این جماعت تکلیف خود ندانی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۴ ، ۱۹:۵۴
سید مرتضی مهدی زاده
پنجشنبه, ۱ بهمن ۱۳۹۴، ۰۵:۴۸ ب.ظ

یه روز خوب میاد


یه روز خوب میاد که  از سفر بر میگرده

میکنه پشت به کعبه اونی که خیلی مرده

یه روز خوب میاد که با ذوالفقار حیدر

اناالمهدی میخونه یعنی ظهور کرده

میاد انتقام کوچه ها رو میگیره

میگه کی دست رومادر اون روز دراز کرده

یه روز خوب میاد که از زیر خاک ظلمت

ثانی رو در میاره بگه چیکار کرده

تقاص سیلی اون مغیره رو میگیره

میگه اینه سرانجامه هرکی که نامرده

یه روز خوب میاد که ذکر علی میگیره

به درد قلب شیعه یه ذره سامون میده

از ناکسای دنیا میاد تاوان میگیره

حجربن عدی رو تو بغلش میگیره

میره دسبوس باباش و پیش عمه جونش

انتقام گنبد سامرا رو میگیره

یه روز خوب میاد که این غاصبین داعیش

همه هلاک میشنحقیقت سر میگیره

گلدسته های زینب رو دوباره میسازه

قصه عشق او رو بازم از سر میگیره

اون عاشق حسینه برا جدش میمیره

یه روز خوب میاد که به اوقامت میگیره

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۴ ، ۱۷:۴۸
سید مرتضی مهدی زاده
پنجشنبه, ۱ بهمن ۱۳۹۴، ۰۵:۴۴ ب.ظ

شوق وصال...امام زمان عج


تا بیایی در سرم شوق وصالت گسترم

تا کی این دل سر کند با دوریت ای دلبرم

جای خالی تو در این سینه غوغا می کند

گشته ام سرخورده از هجران این غم مضطرم

بهر ماهی آب و بهر دل دل آرامم چه کار

آن زمان کز دیده دورست آن جمال ماه یار

لمس آغوشت بلند پروازیِ فکر من است

بهر من بس باشد از نعلین تو گرد و غبار

تو که هرشب در دیاری و به هر جا میروی

یک شبی را هم قدم بر کوی سر مستان گذار

تشنگان روئیت رویت همان دیوانگان

تا زمانی که نباشی بر تو هستن بیقرار

کاسه صبرست لبریز وقرار از کف برفت

منتقم برخیز و بر دستت ببینم ذوالفقار

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۴ ، ۱۷:۴۴
سید مرتضی مهدی زاده
پنجشنبه, ۱ بهمن ۱۳۹۴، ۰۵:۴۲ ب.ظ

گل نرگس...امام زمان عج


گل نرگس دل من تنگه براتون

تنگ اون معرفت ولطف صفاتون

کی میشه رد بشی از کوچه قلبم

می بینی که افتادم به خاکه پاتون

میگیره دلم بهونه از فراغت

میشینه روی دلم اون هجر داغت

اقاجون عنایتی که من فقیرم

یه نگاه بسه برام ماه منیرم

-----

خیلی وقته که دیگه رمق ندارم

حب دیدن برای شفق ندارم

نگوکه من اونقدر نالایق هستم

که حتی تو مجلست حقی ندارم

عمرم وتوهیئتاتون می گذرونم

برای اومدنت غزل می خونم

تو که شاه عالمی منم گداتم

چی میشه که تا ابد پیشت بمونم

-------

دل بچه هیئتی قد یه دریاس

اشک چشمش تیکه یاقوت و الماس

آرزوشه روئیت روی مرادش

آقایی که منتقم خون زهراس

بیاد آقا ذولفقار میون دستاش

بکشه خط ونشون برا دشمنهاش

اگه لایق بدونه باشیم کنارش

هم قسم میشیم هیچ وقت نذاریم تنهاش
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۴ ، ۱۷:۴۲
سید مرتضی مهدی زاده