شعر

اشعار و دل نوشته

شعر

اشعار و دل نوشته

شعر
تمامی این اشعار سروده شده توسط کربلایی سید مرتضی مهدی زاده می باشد و استفاده از ان بلامانع میباشد ( البته اگه به درد کسی بخوره)یاعلی
ومن الله توفیق...
تبلیغات
Http://tlgrm.in/seyedmms
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
نویسندگان
آخرین نظرات

۳ مطلب با موضوع «ورودیه کربلا» ثبت شده است

يكشنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۶، ۰۲:۴۰ ب.ظ

ورودیه کربلا سنگین ۲

ورودیه کربلا


واحد👇👇👇👇


یه روز یه کاررونی یه جمع آسمونی

شدن سفر روونه به حرف مشتی کوفی


یادش اومد که باباش بهش وصیت میکرد

تو صد هزارتا کوفی پیدا نمیشه یک مرد


ثابت شد این به آقا اونا چقد نامردن

چه زود چطور اون همه پشتشو خالی کردن


اونا که از معرفت اصلا بویی نداشتن

سلاله زهرا رو دیدید تنها گذاشتن


حالا با اهل بیتش که باغ یاس ولاله است

موندن میون اعدا خدا بفریاد برس


زینب دلشوره داره مضطر وبیقراره

هی میره بر میگرده همش نگاش به یاره



                  وا زینبا وا زینب



یه وقت داداش نری و منو تنها بذاری

دق میکنم میمیرم بگو هوامو داری


ببین که اصغر توداره زبون میگیره

با لبخند ملیحش جون منو میگیره


ببین که قاسم من چجوری قد کشیده

یعنی که داداش وقت دومادیشم رسیده


ببین اصحابت آقا دور شما میگردن

زن وبچه هاشونو چطور آواره کردن


روکرد به خواهر خود از ناامیدی دور باش

راه ومسیر درازه ای خواهرم صبور باش


حالاحالاها باید تو تکیه گاهم باشی

روزی اگر نبودم دنباله دارم باشی


مسلما خواهرم تو درد و آه میبینی

خدا بهت صبر بده که قتلگاه میبینی


بزرگ کاروونی دلگرمیم هستی خواهر

من همیشه باهاتم روی نی در برابر


پرصبرو با شکیب باش سعی کن بمونی آرام

آخه تو داری در پیش سفر به کوفه و شام


تو اسیری میبینی نباید کم بیاری

ما عترت رسولیم نترس خدارو داری


                   وازینبا وازینبا


#سید مرتضی_مهدیزاده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۶ ، ۱۴:۴۰
سید مرتضی مهدی زاده
يكشنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۶، ۰۲:۳۵ ب.ظ

ورود کاروان سنگین

ورودیه کربلا



سنگین خوانده میشود




حرکت دیگه کند شده

راه دیگه خسته شده


انگاری پای اسب‌ها

روی زمین بسته شده



چه سریه اینجا کجاست

زینب چه دلشوره داره


یه حسی تو دلش میگه

اینجاها پایان کاره



اینجا کجاست یکی بگه

صاحب این زمین کیه


چقدر،سوت و کور و

اصلا بگید اسمش چیه



یه وقت صدای ساربون

اومد و گفت قاضریه ست


این شاطی الفراته و

اسم دیگش قادسیه ست 



یه اسم دیگه هم داره

میگن زمین نینواست


زمین رنج و دردها

اسم دیگش کرببلاست



خیمه هارو علم کنین

اینجا زمین کربلاست

اینجا مکان و وعده گاست

اینجا خزون لاله ها ست




من از زمین کربلا دلگیرم




وقت پیاده شدن

زمزمه ای روی لبه


توجهات همگی

به سمت بی بی زینبه



با عزت و با احترام

اومده ناموس خدا


قدوم نازنین شو

گذاشت تو خاک کربلا



یک طرف عباس علی

پاهاش رکاب خواهر


اونطرف دست عمه جون

توی دستای اکبر



ازین بیابون خدا

نگاه بر نمی داره


به سنگها به خارها

چرا همش نگاه نظر داره



اومد کنار داداشش 

با لحن و طرز مادری


گفت قول بده برادرم

نباید از پیشم بری


قول بده برادرم

روی دلم پا نذاری

زینب و تنها نذاری

تو اوج غم جا نذاری



اگه بری برادرم میمیرم


#سید مرتضی_مهدیزاده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۶ ، ۱۴:۳۵
سید مرتضی مهدی زاده
يكشنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۶، ۰۲:۳۱ ب.ظ

ورودیه کاروان

ورودیه کربلا


به صورت زمینه خوانده میشود



زوزهء باد و صدای زنگ ساربون


غنچه و عطش شده غم های باغبون


یه بیابون پر غصه پر  درد


پر حیوون درنده و یه مرد



یه مردی که توی دلش

غم های عالم و داره

تو کاروون همراه خود

شبیه خاتم و داره


کسیکه دلدار داره

خواهری غمخوار داره

توی سپاه و لشکرش

میر و علمدار داره



چرا میاد نوای غم میگیره


حال و هواش غریب و دلگیره


اونیکه عالمی براش میمیره




اعوذبالله من لاکرب والبلا




میکنه احساس با وجودش تنهاییارو


میکنه دوره غم و درد دلتنگیارو


روش سمت عباس میگه ای داداش خوبم


کسی تشنش شد مشک و بردار آب بیارو




توتکیه گاه منی و 

تنها امید خیمه ها

برادر دلاورم

تویی ساقی سپاه



شدم اسیر ادبت

ای تو امیر نجبا

دیگه بمن مولا نگو 

منو داداش بکن صدا



 

چه فکرایی از ذهنم می ره


واسهء گفتن خیلی دیره 


دیگه دلم از دنیا سیره



اعوذبالله من الکرب والبلا


#سیدمرتضی_مهدیزاده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۶ ، ۱۴:۳۱
سید مرتضی مهدی زاده