خرّم آن دیده که رویت به تماشا باشد
سرخوش آن دل که ز یاد تو هویدا باشد
تو مپندار گر از دیده ی ما دور شدی
دل ما در پی معشوقه ی زیبا باشد
خدا امیدوارم کن که جز تو
برای رو زدن راهی ندارم
بروی غصه هایم چشم بستی
دگر نشمار این جرم و خطایم
گاه گاهی گذر از زهد و دعایی خوب است
لحظه ای بیخبری،سر به هوایی خوب است
من اگر باشم و دلدارم و کامی شیرین
از خدا هیچ نخواهم که همین مطلوب است
پای یک گوشه نگاهت عشق زانو می زند
ماه بهر دیدنت پیش خدا رو می زند
قامتت تا آسمان،سر بر فلک بنهاده ای
باد از زلف پریشانت به هر سو می زند
دوبیتی
یارا نگذاری بخودم حال خودم را
چون چشم بجنبانم و بینم که اسیرم
درگیر خودت کن و زمن فاصله ام ده
تا خواب نمانم و در این خواب بمیرم
#سید_مرتضی_مهدیزاده
#دوبیتی
چه بی اندازه دلم کرده هوایت یارا
این چه می بود که دادی ز عطایت مارا
بهتر این است به میخانه ازین پس نروم
چون نخورده می و مستم ز صفایت یارا
#سید_مرتضی_مهدیزاده
#دوبیتی
لب به ذکر و نام مولایم علی تر میکنم
از سویدای دلم من ذکر حیدر میکنم
از ازل مست می ناب غدیرم کرده اند
زین جهت در هر نفس من یاد حیدر میکنم
#سید_مرتضی_مهدیزاده