چهارشنبه, ۳۰ مهر ۱۳۹۹، ۱۱:۱۶ ب.ظ
شکر لله که خدا خواست غلامت هستم
شکر لله که خدا خواست غلامت هستم
دیر عمریست که مدیون مرامت هستم
پیله بودم به درت گرد تو پروانه شدم
نوش شد شربت خونرنگ و خرابت هستم
آن نکو روی شما برد همه هوشم را
سخت سودا زده ی جاه و جلالت هستم
داده ام هر شب و هر روز به سمت تو سلام
هفته ها منتطر قند بیانت هستم
چشم بر راه , جوانی ز کفم رفت ولی
تا لحد منتطر گوشه نگاهت هستم
نمک سفره ی تو خون شده در رگهایم
من مسلمان دو ابروی کمانت هستم
هر چه دارم ز بزرگی تو دارم ای دوست
مات و مبحوت کمالات و مقامت هستم