سه شنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۴، ۰۲:۵۷ ب.ظ
وقت پرنده شدن و پرزدنه
وقت پرنده شدن و پرزدنه
رو گنبد امام رضا سر زدنه
وقت تسلیت به امام کاظم و
برای او برسرو سینه زدنه
تو لحظات آخرش یادش میاد
از غصه های مادر درد زیاد
هی زیر لب زمزمه داره و میگه
پس کی جواد من به فریادش میاد
از توی خاک دست نبی دیده میشه
باز غربت جدش علی دیده میشه
پیش چشای پسرش باز دوباره
جگر پاره حسن دیده میشه
هیچکسی نیست یه آجرک الله بگه
به جوادالائمه تسلا بده
اون زهر کاری کارشو یکسره کرد
ببین نمی تونه یه وا اُمابگه
۹۴/۱۲/۲۵