يكشنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۴، ۰۵:۴۴ ب.ظ
شهادت حضرت زهرا س
از ادما بدم میاد
ازین شبا بدم میاد
از کوچه ها بدم میاد
از گریه های بی صدا بغض صدا بدم میاد
مادرمن
بذار که خوب نگات کنم
تا اخرین نفس تورو
مادر خوب ومهربون صدات کنم نگات کنم دعات کنم
این آخرا یه روزی پرسیدم ازش
چند وقته که مادر من آروم آروم راه میری؟
گفت:پسرم خسته شدم
دست به دیوار میگیری؟
دوباره گفت:خسته میشم
قامتتُ خم میکنی؟خسته میشم
مادرمن پس چرا هروقت که به خونه میرسیم به پشت در
قامتتُ راست میکنی
چادرتون که خوب میدونم کجاها خاکی شده پاک میکنی
چادرتون رو از زیر چشم میگیری
سرت رو پایین میگیری
نگو بمن,
نگو بمن خسته شدم
خودم دیدم
که اون حرومزاده اومدبا ضرب سیلی پیش چشمهای خودم مادرمُ نقش زمینا کردو رفت
فدک رو پاره کردو رفت
لعنت به این نامردما
بذار بگم ای مادرم
طاقت این نگاه حقیرانه وصحبت در گوشیه همسایه هارو ندارم
بهتر بگم
از همشون بدم میاد
وقتی میان بالا سرت از دعاهای الکی بدم میاد
وقتی میرن ز بسترت از خنده یواشکی بدم میاد
بدم میاد وقتی مثل بچه یتیم دست رو سر ما میکشند
وقتی بابامو می بینن اَخم می کنن
دل منو زخم میکنن
از روی نیرنگ و دروغ آه می کشند . . .
بدم میاد
@seyedmms
۹۴/۱۱/۱۱