يكشنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۴، ۰۵:۴۰ ب.ظ
شهادت حضرت امیر
روی دسته طفل معصوم کاسه ای شیر بابا حیدر
چشماش اشک الود گریه ست که نمی ره باباحیدر
باباحیدر تو بری کی ماهارو غم می خوره
بعد تو بگو که کی بابا به دردم می خوره
توی این شهر غریب از غمت غمین می شم
باباحیدر تو بری دوباره یتیم می شم
به فدای سرو فرق کاسهء خونت بابا حیدر
به فدای دل زینب که چه خونه بابا حیدر
یکی زیر بغل زینب کبری رو بگیره
یکی پای صحبت اون داغ دیدها بشینه
نفسش پر آه ودرده میگه بابام خیلی مرده
ترسم از اینه که روزی بره بابام بر نگرده
توی اون محراب خون کاش سپر بودم بابا حیدر
فرق من رو جای تو می شکافت شمشیر غم بابا حیدر
یه شب هم که نوبت من بود ومهمونم بودی
چرا اینجوری تموم شد کاش اینجا نبودی
رفت هست من زدستم خاک پای پدر هستم
رفت هست من زدستم خاک پای پدر هستم
۹۴/۱۱/۱۱