پنجشنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۴، ۰۲:۱۲ ب.ظ
دیونه بازیهامو
دیونه بازیهامو
پیرهن سیاهمو
اشک تو چشامو
مفهومش اینه آقا
کی میدی کربلامو
اگه روزی برام آقا
دلت سوخت و منو مسافرت کردی
توپاکم کن وخاکم کن
حالا که یه نگاه به نوکرت کردی
چقد خوبه که محبوبت
بدونه که دلت براش تپش داره
چقد خوبه که میدونه
جز اون نوکرش هیچ کسی رو نداره
***
گریه بی صدارو
سینه بی قرارو
این عشق بازیهارو
مطلبه آقاجون
ببینم کربلارو
حیات من ممات من
فقط در گِرو یک تار گیسوته
نماز من نیاز من
فقط قبلگهش کمون ابروته
به پیش من توکیش من
بیاو از خود وخویشم رهایم کن
مرادریاب تو یاارباب
مرا طائر کوی کربلایم کن
***
نفس برا کشیدن
پا برا رسیدن
ها برا دمیدن
همش بهونه میخواد
تویی بهونه من
بیا آقا بذار یکبار
منم زائر ایوون طلات باشم
یه جون دارم واست آقا
هرچند ناقابل بدار فدات باشم
همش آقا تورویامی
خدا میدونه که مهتابه شبهامی
انیس من عزیز من
به عالم فخرم اینه که تو آقامی
۹۴/۱۲/۱۳