شعر

اشعار و دل نوشته

شعر

اشعار و دل نوشته

شعر
تمامی این اشعار سروده شده توسط کربلایی سید مرتضی مهدی زاده می باشد و استفاده از ان بلامانع میباشد ( البته اگه به درد کسی بخوره)یاعلی
ومن الله توفیق...
تبلیغات
Http://tlgrm.in/seyedmms
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
نویسندگان
آخرین نظرات

۲۰۱ مطلب توسط «سید مرتضی مهدی زاده» ثبت شده است

سه شنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۲۱ ق.ظ

پاشو واسه بچه ها کاری بکن


پاشو واسه بچه ها کاری بکن

لبهاشون خشکیده شد کاری بکن

گریه های طفل ها تو خیمه ها

کاری واسه مشک های خالی بکن

 

غیر تو کی میتونه که یه تنه

یا اخا به قلب دشمن بزنه

گوش بکن دلگرمیه سکینه رو:

سیر آبیم تا سقا عموی منه

 

عموجون این مشک واین دستای تو

چشم بد دور از قد رعنای تو

اگه نشد نمی خواد آب بیاری

این تن ضعیف من فدای تو

 

توکه شونه هات شده طاق فلک

زائر روی تو شد حور وملک

نری یک وقت مارو تنها بذاری

میگیرن مارو زیر بار کتک

 

پشت گرمیم پاشو از روی زمین

واسه یک لحظه بیا پیشم بشین

کسی نیست دیگه علمداری کنه

نری تنهام, ای یل

 

سر روی زانوی مادرم بذار

منو داداشی صدا بکن یبار

مهربونه من خداوند ادب

ای قرار قلبهای بی قرار

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۱:۲۱
سید مرتضی مهدی زاده
سه شنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۱۹ ق.ظ

به فدای دوتا دست ابالفضل


ابلفضل

به فدای دوتا دست ابالقفضل
به فدای چشم مست ابالفضل

به فدایت همه هستی و حتی

پدر و مادرم

تو که عالم اسیرِ یه نگاته
قبله اهل دل ایوون طلاته

توکه سلیمان وحاتم و آدم

غرق صفاته

ذکر لبم همیشه جز اسم تو نمیشه

هستم گدای مولا عباس تا همیشه

***

همه وجودم و واسه تو دادم
محبت تو نمیره ز یادم

برای یک بار موقعه خوابم

بیا سراغم

 

تو درس ومشق به یوم الورودی
تو ستون و رکن اصل وجودی

تو همونی که ندیده ربودی

این دله عاشقُ

عاشق نمیشه قلبی جز با دم ابالفضل

هرچی بگم نگفتم دنیاست ویک ابالفضل

***

خیلی سخته که با یه مشک پاره
کنار آبه وچاره نداره

به یاد لبهای خشک نگاره

بیاد یاره

مشک توی دستاش بسوی خیمه
توی چشاش زده حلقه گریه

به یاد اصغر و باقیه طفلان

یاد رقیه

خلقت ز روز اول مبناست بر گل یاس

دشمن چو بید لرزد با گوشه جشم عباس

***

وارث یاسه و حیدر مرامه
تو شجاعت بدون ختم کلامه

همه هستی قبطه خوره بر

جاه مقامش

اسم قشنگش رمز حیاته
زندگی بی تو محاله مماته

آسمون و ماه کهکشون هاش

مست چشماته

تسکین برای هر درد بین یلان تویی مرد

ای منتقم زهرا از کوچه گیره نامرد

 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۱:۱۹
سید مرتضی مهدی زاده
سه شنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۱۶ ق.ظ

نوکری


 

نوکر کوی حسین و حسن زهرایم          بنده زینب کبری به جهان آقایم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۱:۱۶
سید مرتضی مهدی زاده
سه شنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۱۴ ق.ظ

آرمیده


آنگاه که زیــر خـاک آرمیــــده ام          بر پست ترین جای زمین رسیده ام

کافــی رسـد صـدای ارباب حســین          ازخــاک بــرون آمــده و دویــده ام

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۱:۱۴
سید مرتضی مهدی زاده
سه شنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۱۴ ق.ظ

ای قامت طوبای تو


ای قامت طوبای تو تندیس خوبی های من

نور چشم شهلای تو روشنگر شبهای من

 

ای آرزومندت همه ای میر وشاه القمه

اوج خداییت بود هستی غلام فاطمه

 

دل را به دلبر داده ای دلداری و دلداده ای

بهر دفاع از حرمت خون خدا آماده ای

 

ای سرو زیبای قدت بالاتر از عرش خدا

هر طره گیسوی تو حب المتین کبریا

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۱:۱۴
سید مرتضی مهدی زاده
دوشنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۵، ۰۸:۳۹ ب.ظ

بعد اون همه غریبی اگه شعله ای ببینه...حضرت زینب س


بعد اون همه غریبی اگه شعله ای ببینه

خیال زینب میسوزه مثل خیمه گر میگیره

 

وای اگه دوباره زینب اشک لیلا رو ببینه

واسه یک لحظه دوباره پاحرف رباب بشینه

 

ازین قلب زار زینب دیگه چیزی نمی مونه

خسته دل میره زدنیا دیگه سیره از زمونه

 

ناله های العطش توگوشهای زینب نشسته

پر اشک و بغض و ناله پای نماز شکسته

 

یاد اون لحظه که عباس پاش رکاب زینبین بود

هروقت غصه داشت زینب سنگ صبورش حسین بود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۵ ، ۲۰:۳۹
سید مرتضی مهدی زاده
دوشنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۵، ۰۸:۳۸ ب.ظ

مبارزم حرف دل حیدر... حضرت زینب س


مبارزم حرف دل حیدر

میجنگم با قاتل مادر

مرجع تقلیدم بود عباس

غیرتیم بر حضرت خواهر

 

پیش حسین محترم هستم

جیره خور شاه کرم هستم

اگر تو لایق بدونی میگم

که من مدافع حرم هستم

 

از بچه گی سینه زنت بودم

من آشنا با کرمت بودم

اگر که کفر نبود میگفتم

عبدم و بی بی تویی معبودم

 

بذار چشام واسه تو دریا شه

دمشق شهر مردنم باشه

هزار نسل بعد من بی بی

بذار که واست سینه زن باشه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۵ ، ۲۰:۳۸
سید مرتضی مهدی زاده
دوشنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۵، ۰۸:۳۷ ب.ظ

هجران دگر به سر رسید...حضرت زینب س


هجران دگر به سر رسید

شام غمم سحر رسید

آیم برادر سوی تو

بین زینب از سفر رسید

 

نگی چرا نالونم

نگی چرا افسردم

نگی که جوون بودم

چرا حالا پژمردم

کاشکی منم تو گودال از داغت

میمردم

 

آغوشت رو وا کن برادر

که اومده پیش تو خواهر

دیگه نمیذارم بری تو

باید بشینی در برابر

 

زینب2 یا زینب

 

آید به دیدارت حسین

آن یار بیمارت حسین

مهمان نوازی کن تو از

من جان به قربانت حسین

 

بلاخره میبینه

روی نگار رو امشب

ذکر حسین رو داره

دائما به روی لب

جواب داداشش شد خوش اومدی

یازینب

 

ببخش اگه تنهات گذاشتم

میدونی نا اهلا نذاشتن

باید برای حفط دینم

سرم رو خواهر میگذاشتم

 

زینب 2 یا رینب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۵ ، ۲۰:۳۷
سید مرتضی مهدی زاده
دوشنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۵، ۰۸:۳۶ ب.ظ

دوتا چشم بود و یه دنیا غم.حضرت زینب س


دوتا چشم بود و یه دنیا غم

یه مشت خاطرات گم و مبهم

نمی خواست بیاره بیاد خود

که چی اومد اصلا سر عالم

 

فراموش از کرد از دو فرزندش

نیومد به رخسار لبخندش

فقط یاد داداش حسینش بود

توی قتلگاه یار دلبندش

 

دلش تنگ داداشش عباسه

نیار اسمش رو خیلی حساسه

هنوزم میفته یاد اصغر

تا میفته عکسش توی کاسه

 

تو دل داره انبوهی از غم و حسرت

همش میگه ای کاش می داد عجل فرصت

 

ببینم دوباره زیبا روی اصغر

دم آخری بر زانوی تو دلبر

 

دگر خسته ام از روزگارم

نمانده در کف قرارم

برای وصل روی تو

ببین لحطه ها را شمارم

 

ای وای زینب

 

حالا که قسمت شده انگار

بیام پیشت هستی دادار

نمیخوام از تو جدا باشم

نمیرم زپیشت دیگه اینبار

 

سرت بروی نی اسیرم کرد

و داغ رقیه ات چه گیرم کرد

شده بودم آخر مثل مادر

تولای عشقت شهیرم کرد

 

اگر میخ به پهلوی مادر خورد

توی کربلا تیر به قلبم خورد

تا دیدم سرو حنجر اصغر

همونجا بود روح زینب مرد

 

چشام سو نداره بشنو نوای من

دیگه آخه دوری بسه خدای من

 

دلم تنگ بابامه دستاشو میخوام

بذارم روی سر تا قدری آروم شم

 

من اون زینبم که نبی گفت

بهش حرمت حتما بذارید

حالا که شده وقت رفتن

نمی خوام که واسم ببارید

 

ای وای زینب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۵ ، ۲۰:۳۶
سید مرتضی مهدی زاده
دوشنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۵، ۰۸:۳۳ ب.ظ

موهبتی الهی است شیعه مرتضی شدیم


موهبتی الهی است شیعه مرتضی شدیم

و اینکه ما زکودکی عاشق کربلا شدیم

 

فاخر به خلق و شاکر رب العالمین شدیم

گدای کوی حضرت امیرالمومنین شدیم

 

در هر تپش با هرنفس

ذکر تورا گویم علی

جانم علی

 

در هر غزل همچون عسل

نام تورا خوانم علی

جانم علی

 

ای جان جانانم علی جانم علی2

 

شیر ژیانی حیدری تو جان جانی صفدری

قائم مقام احمد و بر اهل سقیفه سری

 

دشمن حراسان می شود وقتی که هوهو میکشی

در هرغضب یا مرتضی رعشه به هردل میبری

 

کوری چشم اولی و دومی

امیر المومنین علی

جانم علی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۵ ، ۲۰:۳۳
سید مرتضی مهدی زاده